سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقایق تاریخ باستان
حقایقی کمتر شنیده شده درباره تاریخ ایران باستان
قالب وبلاگ

کتاب

 

 

بنا بر اسناد و دلایلی یقینی ، بخش های زیادی از گاتها که همواره در طول هزاران سال جزوی از گاتها شمرده می شد، امروزه از این نسک بیرون شده است ! همین امر به روشنی نشانه ی تحریف و بی ثباتی گاتها درگذر تاریخ است. در ادامه دلایل را برری می کنیم :

یکم - اوستا شناسان معتقدند که نام گذاری گاتها بر اساس عبارات آغازین هر گات صورت می گرفت. برای مثال شادروان استاد ابراهیم پورداود گفتند : « هر یک از پنج گاتها با اولین کلمه ای که با آن شروع می شود، نامیده می شد. » ایشان می افزایند : « نخستین گاتها موسوم است به اهون ویتی. این اسم ترکیب صفتی دارد. یعنی گاتهایی که با اهون شروع شد. اسم این گاتها از دو کلمه اولی قطعه ای است که امروز در جزو گاتها نیست. بلکه جای آن در یسنای بیست و هفت ، فقره سیزدهم قرار داده شد. یعنی در انتهای فصلی که پیش از اهنود گات واقع است. بی شک این قطعه شعر که مرکب است از سه فرد و معروف است به نماز اهون وئیریو و مخصوصاً از ادعیه مقدس شمرده می شود، روزی در سر گاتهای اهنوَد جای داشت. و اسم گات مذکور از دو کلمه اولین آن برداشته شد. » [1] ایشان می افزایند که دعای « یتها اهو وئیریو » زمانی جزو گاتها بود. اما امروزه خارج از گاتها در یسنای بیست و هفتم، بند سیزدهم جای دارد. [2] و همچنین در تأیید این نام گذاری، در یسنای نهــم، بند چهاردهم آمده است که زرتشت « اهون وئیریو » را درکرانه آریا ویج چهار بار سرود. [3] لیکن می بینیم که امروزه این نیایش ها خارج از گاتها قرار دارند.

دوم - استاد پورداود پس از بیان اهنود گات می گویند : « پس از آن هپتین هایتی ( هفت پاره ) شروع می شود. آن نثر است. بنابراین از جزو گاتها هم نیست. ولی از زمان قدیم میان گاثای اول و گاثای دوم جای داده شد. از حیث عبارت مثل گاتهاست ولی به نثر و قدمت گاتها هم نیست. نظر به اسمش بایستی هفت ها باشد ولی بعدها یک های کوچکی به آن افزوده شد. الحال دارای هشت ها می باشد. از یسنای سی و پنج شروع می شود و با یسنای چهل و دو ختم می گردد. » [4] جالب اینجاست که ایشان در ادامه تأکید می کنند که هپتین هایتی در انشاء و گفتار مثل گاتها است. ایشان می افزایند : « در شایست نشایست نیز هفت هات ( یسنای سی و پنجم الی چهل و یکم ) از گاتها شمرده شده اما یسنا چهل و دوم به شمار نیامده و نه یسنای پنجاه و دوم. » [5] که همین نشان می دهد هپتین هایتی دیر زمانی جزئی از گاتها بود. اما امروزه از گاتها بیرون شده است. دکتر علی اکبر جعفری نیز در ترجمه ی گاتها، پس از ترجمه هپتین هایتی فرمودند که این بخش از نیایش ها، گات ششم گاتها شمرده می شد. (در حالیکه امروز چنین نیست.) [6] کریستین بارتولومه ( Christian Bartholomae ) گفت که هپتین هایتی در انشاء جزو گاتهاست. [7] دکتر علی اکبر جعفری در مقاله « ستوت یسن ، نسک گمشده ای که گم نشده » می گویند که در متون پهلوی از جمله زادسپرم، هفت هات جزو گاتها شمرده شده است. همچنین « هفت هات »جزوی از اجزای اصلی ستئوت یسن است که این نسک توسط خود زرتشت هم ستوده شده است ! در این کتاب ( زادسپرم ) آمده است که گاتها شش گات اند. [8] در حالیکه می بینیم امروزه هپتین هایتی یا همان هفت هات به عنوان گات ششم بیرون از گاتها است! و گاتهای امروز پنج گات دارد.

سوم - نماز ایریما ایشیو ( Airyema ishyo ) ؛ استاد پورداود، پدر اوستاشناسی ایران فرمودند که این نماز ، منظوم و متعلق به گاتها است. یا به قول دینکرت در جزو قسمت گاسانیک اوستا است. چه از حیث زبان شبیه به گاتها است. جای این نماز امروز در یسنای پنجاه و چهارم ، بند یکم است. یک قطعه است که جای آن در آخر وهیشتو ایشت گات بوده است. در وزن هم با آخرین گاتا یکی است. ایریما ایشیو از ادعیه بسیار شریف به خصوص به ضد ناخوشی ها سروده می شود و شفا بخش شمرده می شود. [9] که روشن است این نیایش هم وزن با آخرین گات است و جای آن هم در انتهای گاتها بوده است. لیکن امروزه خارج از گاتها است. دکتر علی اکبر جعفری، با وجود گرایشات ملی گرایانه نیز تأیید کرده اند که « یتا اهو » آغاز گاتها است و « ائیریما ایشیو » پایان گاتها. [10] پروفسور شوشتری نیز تأکید می کنند که « ایریما ایشیو » پایان گاتها است! و در پایان نماز « ایریما » یا همان هات پنجاه و چهارم ، گاتها به اتمام می رسد. در حالیکه امروزه هات پنجاه و سوم ، و قبل از نماز ایریما ، گاتها به پایان می رسد ! [11]

چهارم – دعای « ینگهه هاتام » که دیر زمانی جزو گاتها بود. پروفسور شوشتری در توضیح هات پنجاه و یکم ، بند بیست و دوم می گویند : « در این قطعه برخی از واژه های دعای ینگهه هاتام ( yenhe hatam ) گفته شده اند ، گویی متمّم دعای نامبرده است. » این سخن به علاوه ی آنچه در ادامه می آید تأیید می کند که این نیایش – که زرتشتیان هنوز هم آن را به عنوان یک نیایش دینی به کار می برند – دیرزمانی جزو گاتها بود. چه اینکه نیایش « ینگهه هاتام ... » اصل بود و پاره بیست و دوم از هات پنجاه و یک ، متمم آن ! چگونه ممکن است متمّم ، جزو متن اصلی باشد و اصل ، خیر ؟ [12]

پنجم – که از جهتی دلیلی روشن و از جهتی دیگر تأییدی بر موارد گذشته است، سوتکر نسک اوستای کهن می باشد! به گفته ی اوستا شناسان، سوتکر نسک از بخش های اوستای کهن و دارای یست و دو فرگرد بود. که هر فرگرد درباره یکی از بخش های گاتهاست. یتااهو وئیریو، اشم وهو، ینگهه هاتم، هات بیست و هشتم، بیست و نهم، سی ام، سی و یکم، سی و دوم، سی و سوم، سی و چهارم، هپتین هایتی، هات چهل و سوم، چهل و چهارم، چهل و پنجم، چهل و ششم، چهل و هفتم، چهل و هشتم، چهل و نهم، پنجاهم، پنجاه و یکم، پنجاه و سوم، ائیریمن ( ایریما ایشیو یا همان هات پنجاه و چهارم ) از اوستای امروزی که روی هم رفته بیست و دو فَرگـَـرد (فـِـرَکـَـرِت) از گاتهای اوستای عصر ساسانی را تشکیل می دادند. لیکن امروزه فقط هفده بخش از این موارد جزو گاتها است. [13] در همین زمینه یسنای هفتاد و یکم اوستا، دلیلی محکم بر تحریف گاتها است. در ابتدای این یسنا می خوانیم : « فرشوشتر اشون از زرتشت اشون پرسید : ای زرتشت؛ نخست پاسخ گوی: کدام است برشمردن ردان؟ کدام است پایان گاهان؟ » سپس زرتشت شروع به سخن می کند. فره وشی اشونان و یاران و نیکان را می ستاید. امشاسپندان را می ستاید. پیکر اهورامزدا را می ستاید. داد دیوستیز ( وی دئو دات : وندیداد ) را می ستاید. پنج گاه نماز و نیایش را می ستاید. ستوت یسنیه را می ستاید. آتش را می ستاید. هفت هات یسنا را می ستاید و باری دیگر سراسر ستَوتَ یسنیه را می ستاید. [14]  نکته ی جالب در این میان ، ستایش هپتین هایتی ( هفت هات ) توسط زرتشت که نشان می دهد زرتشت آن را حجت می دانست ( اما امروز جزء گاتها نیست. ) علاوه بر این زرتشت در این یسنا دو بار ستوَت یسن را می ستاید. یعنی این سروده ها مقدس و کهن – حداقل به قدمت زمان خود زرتشت -  است. اما به راستی ستوت یسن چیست که خود زرتشت هم آن را می ستاید ؟ دکتر علی اکبر جعفری در مقاله « ستوت یسن ، نسک گمشده ای که گم نشده » توضیح می دهند که این نسک با املای staota yesnya بر اساس منابع مختلف چنین است : بر مبنای متن پهلوی « شایست نشایست » فصل سیزدهم ، فقره یکم ، روشن می شود که استئوت یسن با عبارت « ویسائی و امشاسپنتا Visai ve amesh spenta » آغاز می گردد یعنی از هات چهاردهم یسنا. لیکن انتهای آن مشخص نیست. جیمز دارمستتر ، اوستاشناس فرانسوی معتقد است که ستئوت یسن از هات چهاردهم یسنا آغاز و تا پایان هات پنجاه و نهم را در بر می گیرد. گلدنر معتقد است تمامی بخش هایی از یسنا که در لهجه همانند گاتها باشد جزوی از ستئوت یسن است. کریستین بارتولومه ( Christian Bartholomae ) معتقد است که هفده هات گاتها به همراه یسنای چهارهم، پانزدهم، پنجاه و چهارم، پنجاه و ششم و پنجاه و هشتم محققاً جزو ستئوت یسن است.  ایرج تاراپور والا نیز معتقد است آنچه بارتولومه گفته است به اضافه نماز یتا اهو، اشم وهو و ینگهه هاتام جزو ستئوت یسن است. بولسارا معتقد است که سئتوت یسن شامل یسنای چهاردهم، شانزدهم ، هفدهم ، بیست و دوم ، بیست و سوم ، یست و هشتم الی چهل و یکم ، چهل و سوم الی پنجاه و پنجم ، پناج و هشتم می گردد. دکتر علی اکبر جعفری در ادامه نیز به آرای دیگر اوستاشناسان می پردازد . هیربد کاوس جی ایدل جی کانگا می گوید که ستوت یسن نام یکی از بیست و یک نسک اوستا بوده که امروزه فقط پنج گات و هفت هات از آن باقی مانده است. [15] واژه های ستئوت و یسنیه یا شکل ترکیبی این دو واژه به گفته دکتر علی اکبر جعفری، شش بار در گاتها و بیست و یک بار نیز در کل اوستا به کار رفته است. ایشان معتقد است که در ویسپرد نیز پاره های به هم پیوسته ستوت یسنیه ستوده شده است. عین سخن دکتر جعفری : « ویسپرد پاره های پیوسته ستوت یسن را گرامی می دارد و آن گاه یکایک آن ها را با نام از یتا اهو تا هادخت می شمارد. باز در کرده دوم به جای نام ستوت یسن می گوید همه نمازها را ، آن هایی را که اهورامزدا به زرتشت برای ستایش و نیایش گفت ... و سپس همه آن نام ها را یاد می کند و گرامی می دارد. » و ایشان در نهایت می گویند : « پس تا اینجا دانستیم که در اوستا آنچه به لهجه ی گاتهایی هست سی و سه پاره است که جز یکی همه نام دارند. از این سی و سه، هفده هات از ان گاتهای پنجگانه است. هفت پاره ی هفت هات را جور می کنند. سه بند مهم در آغاز و یک بند در انجام این بیست و چهار هات آمده و همه با هم ستوت یسن را پدید آورده اند. دو هات دیگر با نام های « فشوشومانتره و هادخت » از افزوده های بعدی هستند. همه این ها در یسن با هم پیوسته می باشند و تنها هات های چهل و دوم، پنجاه و دوم و پنجاه و هفتم در این میان چون پیوند های ناجور دیده می شوند. » و البته ایشان در ادامه بیان می کنند که این سه پاره حقیقتاً متعلق به این قسمت از یسنا نیستند و با رساندن این سه پاره به جایگاه اصلی خود در یسنا و یشتها ، سخن ویسپرد مبنی بر پیوستگی ستئوت یسنیه رنگ واقعیت به خود می گیرد. دکتر جعفری می افزایند که دینکرت نیز پنج گات و هفت هات (هپتین هایتی) را ستوت یسن می داند. ایشان در پایان مقاله در ترجمه ی یسنای پنجاه و هشتم اوستا چنین می گویند : « سراسر شیرازه ی ستوت یسن را با والاترین بندهای شعرش گرامی می داریم، ستوت یسن را که آیین زندگانی ازلی است گرامی می داریم » [16] حتی در یسنای اوستا به ترجمه دکتر دوستخواه (نسخه ی انجمن زرتشتیان آلمان) در بند های هشتم و نهم از هات پنجاه و هشت می خوانیم : « سراسر ستوت یسنیه را با برترین بندهای آن می ستاییم. » و « ستوت یسنیه را که نخستین داد جهان است، می ستاییم. » [17] خلاصه ی کلام اینکه ستئوت یسن دربردارنده ی بخش هایی از یسنا است که زرتشت نیز آن را ستوده است و لیکن امروزه جزو گاتها نیست.

 

پی نوشت :

[1]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ،  چاپ اول ، ص 84

[2]. همان ، ص 408

[3]. اوستا ، ترجمه دکتر ج . دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، ج 1 ص 139

[4]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ،  چاپ اول ، ص 85

[5]. همان ، ص 410

[6]. گاتها ، برگردان دکتر علی اکبر جعفری ، ص 69

[7]. ابراهیم پورداود ، یادداشت های گاتها ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، ص 147

[8]. دکتر علی اکبر جعفری ، مقاله « ستوت یسن ، نسک گمشده ای که گم نشده »

[9]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ،  چاپ اول ، ص 125

[10]. گاتها ، برگردان دکتر علی اکبر جعفری ، ص 68

[11]. پروفسور عباس شوشتری ، گاتها سروده های زرتشت ، انتشارات فروهر ، چاپ دوم ، ص 230

[12]. همان ، ص 214

[13]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ،  چاپ اول ، ص 404

[14]. اوستا ، ترجمه دکتر ج.دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، ج 1 ص 261 – 266

[15]. A Complete Dictionary of the Avesta language , Kavasji edalji Kanga , bombay , 1900

[16]. دکتر علی اکبر جعفری ، مقاله « ستوت یسن ، نسک گمشده ای که گم نشده »

[17]. اوستا ، ترجمه دکتر ج.دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، ج 1 ص 231

 

با تشکر از استاد سامان فخرایی

 



[ دوشنبه 92/8/6 ] [ 1:32 عصر ] [ سیاوش امیرشاهی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به نام خداوندگار ، سرزمینمان ایران نقاط تاریک و روشن فراوانی دارد. آنچه ما در این وبلاگ در پی آن هستیم بیان حقایقی است که کمتر بدان پرداخته شده است. فراموش نکنیم که شناخت درست گذشته چراغ راه آینده است. نباید خود را فریب داد. حقیقت را باید گفت گرچه بر ضرر ما باشد.
امکانات وب